خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
استوه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
استوه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مقابلِ نستوه] [قدیمی] 'o(e)stuh = ستوه〈 استوه شدن (گشتن): (مصدر لازم) [قدیمی] درمانده شدن: ◻︎ ز بس کآن سپه کوه تا کوه شد / ز انبوه او کوه استوه شد (فردوسی: لغتنامه: استوه).
-
جستوجو در متن
-
استه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] 'o(e)stoh = استوه
-
بستوه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] bestuh = استوه
-
دژبراز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹دژپراز، دژبرام› [قدیمی] dožbarāz ۱. بدنما؛ نازیبا.۲. زشتخو.۳. خشمآلود: ◻︎ پلنگ دژبرازی دید در کوه / که شیر چرخ گشت از کینْشْ استوه (ابوشکور: شاعران بیدیوان: ۹۰).۴. خامطمع.