اصطلاءلغتنامه دهخدااصطلاء. [ اِ طِ ] (ع مص ) اصطلاء به آتش ؛ بدان گرم شدن . طلب گرمی کردن بدان . (از اقرب الموارد) (قطر المحیط). تابیدن به آتش و گرم شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). تبیدن . به آتش تابیدن : أو آتیکم بشهاب قبس لعلکم تصطلون . (قرآن <span cla
استلالغتنامه دهخدااستلا. [ اِ ت ِل ْ لا ] (اِخ ) شهرکی به خطه ٔ ناوار شمال اسپانیا و جنوب غربی شهرستان بنبلونه (پامپلون ). از نظر موقع جغرافیائی به تنگه های ناوار نزدیک و بدین مناسبت دارای اهمیت نظامی است .
استلاءلغتنامه دهخدااستلاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) روغن کشیدن از مسکه . (منتهی الارب ). مسکه را روغن کردن . (زوزنی ). || روغن تازه گداختن . مسکه گداختن . (تاج المصادر بیهقی ). || بیرون انداختن یارک را. بیرون افکندن سلا را. یقال : استلت الشاةُ؛ چون بیرون اندازد سلا را. (منتهی الارب ). || فربه شدن گوس
استیلاءلغتنامه دهخدااستیلاء. [ اِ ] (ع مص ) استیلا. دست یافتن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (تفلیسی ). غالب آمدن . غالب شدن . (غیاث ). غلبه . تمام دست یافتن بر چیزی . (منتهی الارب ). زبردست شدن بر. زبردستی . چیرگی . چیره شدن بر. برتری . استحواذ : و ما شش تن ماندیم مهترا
استولي عليدیکشنری عربی به فارسیرا قبضه كرد , مسلط شد بر , استيلا يافت بر , فائق آمد بر , سيطره يافت بر
باریکلغتنامه دهخداباریک . (اِخ ) سرداری که بر بغداد استیلا یافت . (حبیب السیر چ خیام ج 3 صص 492-493).
واسطلغتنامه دهخداواسط. [ س ِ ] (اِخ ) دهی به یمن . (منتهی الارب ). موضعی است به یمن در سواحل زبید نزدیک عنبره و علی بن مهدی که بر یمن استیلا یافت از آنجا است . (معجم البلدان ).
آی آبهلغتنامه دهخداآی آبه . [ ب ِ ] (اِخ ) (مؤید...) نام مملوکی از سلطان سنجر. و او در 548 هَ .ق . بر نیشابور و طوس و نسا و ابیورد و دامغان استیلا یافت و در 569 به دست تکش خوارزمشاه مغلوب و مقتول شد.
اصحاب ملکاءلغتنامه دهخدااصحاب ملکاء. [ اَ ب ِ م َ ] (اِخ ) پیروان ملکاء بودند که در روم ظهور کرد و بر آن استیلا یافت و بیشتر مردم روم از طریقت وی پیروی میکردند و یکی از سه فرقه ٔ معروف مسیحیان اند. رجوع به ملکائیه و ملل و نحل ص 107 شود.
استیلادیکشنری فارسی به انگلیسیascendancy, ascendency, conquest, dispensation, empire, subjugation, supremacy
استیلادیکشنری فارسی به انگلیسیascendancy, ascendency, conquest, dispensation, empire, subjugation, supremacy