اسحوانلغتنامه دهخدااسحوان . [ اُ ح ُ ] (ع ص ) نیکوصورت درازبالا. || مرد بسیارخوار. (منتهی الارب ). آنکه پر خورد.
حسیوانلغتنامه دهخداحسیوان . [ ح َ ] (ع اِ) قسمی از بسویعنی نوعی از غوره ٔ خرما. (از یادداشتهای مؤلف ).