اسخه فرولغتنامه دهخدااسخه فرو. [ اُ خ ِ ف ُ ] (اِخ ) یکی از اعیاد بزرگ آتن که نخست از جانب تِزُس مرسوم شد. در این عید مردم شاخه های تاک که بر آن خوشه های انگور آویخته بود، بدست میگرفتند. (فرهنگ تمدن قدیم ص 453).
دورۀ بیپاسخیrefractory period 1واژههای مصوب فرهنگستانبخشی از مرحلۀ فرونشینی یا مدتزمانی پس از آن که در طی آن مرد یا زن قادر به تجربۀ مجدد اوجکامش نیست
شناسایی چالشپاسخیchallenge-response identificationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی قرارداد شناسایی که در آن در طی فرایند پرسشوپاسخ یک هستار شناسایی میشود
میل جنسی پاسخیresponsive sexual desireواژههای مصوب فرهنگستانمیل جنسی در زنانی که در یک رابطۀ درازمدت، میل جنسی خودبرانگیخته در آنها نیست یا کم است، اما با برانگیختگی در یک زمینۀ عاشقانه، این میل در آنها ایجاد میشود