اسغابلغتنامه دهخدااسغاب . [ اِ] (ع مص ) گرسنه کردن . || در گرسنگی درآمدن . (منتهی الارب ). گرسنه شدن . (تاج المصادر بیهقی ).
مسغبلغتنامه دهخدامسغب . [ م ُ غ ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از اسغاب . آن که در قحطی درآمده باشد. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). و رجوع به اسغاب شود.