لغتنامه دهخدا
اسفاف . [ اِ ] (ع مص ) از برگ خرما بوریا بافتن . (منتهی الارب ). چیزی بافتن از برگ خرما. (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). بافتن به انگشتان ، چنانکه حصیر را بافند. || رنگ برگردانیدن . (از منتهی الارب ).متغیّر شدن : اُسِف َّ وجهُه (مجهولاً)؛ تغیّر کأنّه ذرّ علیه الرماد. (اقرب ال