خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسفالت کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسفالت کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
asphalt
-
اسفالت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
مهد
-
واژههای مشابه
-
آسفالت
فرهنگ واژههای سره
گَژفه
-
آسفالت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: asphalte] 'āsfālt ۱. مخلوطی از قیر و شن که در ساختن کف خیابانها و جادهها و بامهای خانهها به کار میرود.۲. پوشش سطح جاده با این ماده.
-
آسفالت
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] ( اِ.) مخلوطی از قیر و شن و ماسه که به رنگ قهوه ای یا سیاه است که در پوشش کف خیابان ها، جاده ها و پشت بام به کار می رود.
-
آسفالت
دیکشنری فارسی به انگلیسی
blacktop, paving
-
top coat 1
آسفالت رویه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] قشر آسفالت نرمی که در بالاترین لایۀ روسازی راه ریخته میشود متـ . رویه
-
آسفالت کاری
فرهنگ واژههای سره
گَژفه کار
-
اسفالت کاری
لغتنامه دهخدا
اسفالت کاری . [ اَ ] (حامص مرکب ) آسفالت کاری . عمل اسفالت ریزی خیابان ها و جاده ها.
-
آسفالت سرد
دیکشنری فارسی به انگلیسی
blacktop, macadam
-
چال در آسفالت
دیکشنری فارسی به انگلیسی
pothole
-
چاله چوله در آسفالت
دیکشنری فارسی به انگلیسی
pothole
-
پارکینگ آسفالت شده (هواپیما)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
hardstand
-
گوچی در آسفالت
دیکشنری فارسی به انگلیسی
pothole