اسفینی فراهانیواژهنامه آزاداز مریدان وهرز که با تلاش و مجاهدت فراوان به دستیاری وهرز رسید و در جنگی با ضربه ای که به سرش خورد، جان به جان آفرین تسلیم کرد.
اسفنگواژهنامه آزاداين روستا در 5 كيلومتري شهرستان بهاباد -استان يزد و خوش آب و هوايي و مردماني با گويش يزدي
اسفینلغتنامه دهخدااسفین . [ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان فراهان علیا، بخش فرمهین شهرستان اراک ، 10000 گزی شمال باختر فرمهین سر راه فرعی اتومبیل رو بلوک ضیاءالملک . دامنه . سردسیر. سکنه 204 تن . آب آن از قنات . محصول آن غلات ، بنشن
اسفینلغتنامه دهخدااسفین .[ ] (اِ) چیزی است شبیه به آنچه نجاران فانه نامند و طرف تیز آن را زیر چیزهای سنگین کنند و بکوبند تا فرورود و بیشتر در کندن سنگها از کوه بکار برند.
اسفن آبادلغتنامه دهخدااسفن آباد. [ ] (اِخ ) قریه ای است به چهارفرسنگی میانه ٔ جنوب و مشرق ابرقوه . (فارس نامه ).