اپسیلنلغتنامه دهخدااپسیلن . [ اِ ل ُ ] (یونانی ، حرف ، اِ) نام حرف پنجم است از حروف یونانی و نماینده ٔ ستاره های قدر پنجم از صور فلکی و صورت آن این است :e E
اپسیلنفرهنگ فارسی معین(اِ لُ) [ یو. ] (اِ.) 1 - پنجمین حرف الفبای یونانی . 2 - مجازاً به معنی بسیار اندک و ناچیز.
اسلیونلغتنامه دهخدااسلیون . [ اِ وِ ] (اِخ ) اسلیونو . شهری در بلغارستان شرقی ، دارای 30000 تن سکنه . صنایع نساجی دارد. رجوع باسلیمیه شود.
اشلونلغتنامه دهخدااشلون . [ ] (اِخ ) دختر بیتکچی از قوم دوربان و خواهر بزرگتر قولتاق و معاصر غازان بود. رجوع به تاریخ غازان ص 2 شود.
اسلینغلغتنامه دهخدااسلینغ. [ اِ ] (اِخ ) اسلینگ . قصبه ای در اتریش ، در مسافت 9هزارگزی مشرق شهر وین . بوناپارت در این مکان در محاربه ٔ سال 1809م . بر اتریش غالب آمد و بر شهرت این شهرک افزود.
اسلینغنلغتنامه دهخدااسلینغن . [ اِ غ ِ ] (اِخ ) اسلینگن . نام شهر مستحکمی است در خطه ٔ وورتمبرک (آلمان ) در کنار نِکار، دارای 40000 سکنه و مصنوعات متعلق بمعادن و شرابهای ممتاز و کارد و چاقوسازی .
باسانولغتنامه دهخداباسانو. (اِخ ) شهری در ایتالیا در ساحل نهر برانتا که قریب 14500 تن جمعیت دارد. صنایع عمده ٔ آن بریکت سازی وصنایع ابریشم و مبل سازی است . هنوز در این شهر بقایای قلعه ای که بوسیله ٔ جبار معروف اسلین دورومانو ساخته شده است دیده میشود.
اسلینغلغتنامه دهخدااسلینغ. [ اِ ] (اِخ ) اسلینگ . قصبه ای در اتریش ، در مسافت 9هزارگزی مشرق شهر وین . بوناپارت در این مکان در محاربه ٔ سال 1809م . بر اتریش غالب آمد و بر شهرت این شهرک افزود.
اسلینغنلغتنامه دهخدااسلینغن . [ اِ غ ِ ] (اِخ ) اسلینگن . نام شهر مستحکمی است در خطه ٔ وورتمبرک (آلمان ) در کنار نِکار، دارای 40000 سکنه و مصنوعات متعلق بمعادن و شرابهای ممتاز و کارد و چاقوسازی .