حسمیلغتنامه دهخداحسمی . [ ح ِ ما ] (اِخ ) زمینی است به بادیه و در آنجا جبالی شاهق است که پیوسته به غبارپوشیده است . || قبیله ٔ جذام . یاقوت گوید:حسمی ، بالکسر ثم السکون مقصوراً، ارض به بادیةالشام ، بینها و بین وادی القری لیلتان و اهل تبوک یرون جبل حسمی فی غربهم و شرقهم سروری . و قیل حسمی لجذا
هشمیلغتنامه دهخداهشمی . [ هََ ش ِ ] (اِخ ) (مخفف هاشمی ) تخلص سیدهاشم تونی شاعر است که به زبان ولایتی خود اشعاری داشته است . (از انجمن آرا).
عسمیلغتنامه دهخداعسمی . [ ع َ می ی ] (ع ص نسبی ) نیکوکننده ٔ امور خود. (منتهی الارب ). مصلح امور خویش را. (از اقرب الموارد). || کج و خراب کننده امور خود را. از لغات اضداد است . || فریبنده . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
اسمیثلغتنامه دهخدااسمیث . [ اِ ] (اِخ ) آدام . یکی از مشهورترین نویسندگان اسکاتلند. مولد وی 1723 م . در کیرکالدی و وفات 1790 در ادیمبورگ . او مدت مدیدی در دانشگاه گلاسکو و ادیمبورگ به تعلیم و تدریس پرداخت و کتابی موسوم به «قوا
اسمیثلغتنامه دهخدااسمیث . [ اِ ] (اِخ ) جان یکی از مشاهیر دریانوردان انگلیس . مولد وی سنه ٔ 1579 م . میلادی در ویلوبای و وفات 1631 در لندن . او از سنه ٔ 1606 تا سال
اسمیثلغتنامه دهخدااسمیث . [ اِ ] (اِخ ) رابرت . یکی از طبیعیون مشهور انگلستان . وی پسرعم و دوست کوتس مشهور است و در دانشگاه کمبریج جانشین وی گردید و برخی از آثار وی را منتشر ساخت و به تعمیم اکتشافات نیوتن پرداخت و پاره ای از آثار دائر به حکمت طبیعی بوجود آورد. مولد وی <span class="hl" dir="ltr
اسمیثلغتنامه دهخدااسمیث . [ اِ ] (اِخ ) سیدنی . یکی از امیرالبحرهای انگلیس . مولد وی 1764 م . در وست مینستر و وفات 1840 بپاریس . او یک دسته از کشتیهای جنگی فرانسه را در شهر تولون طعمه ٔ حریق کرد و بعدها در دست فرانسویها اسیر و
اسمیثسونلغتنامه دهخدااسمیثسون . [ اِ سُن ْ ] (اِخ ) جیمز. وی فرزند غیرمشروع دوک نورتومبرلاند است . او مطالعات دقیقی در علم شیمی (کیمیا) دارد و صاحب خیرات و مبرّات بود و برای طبع و نشر کتب نافعه و تأسیس جمعیتی علمی صدهزار لیره ٔ انگلیسی وقف کرد. مولد او سال 1765