اسپونتنلغتنامه دهخدااسپونتن . [ اَ ت َ ] (هزوارش ، مص )اَسبونتن . به لغت ژند و پاژند، مشاهده کردن . دیدن ودر فرهنگی بمعنی دوانیدن آمده است . (از آنندراج ).
اشانتیونفرهنگ فارسی عمید۱. نمونۀ رایگان کالا که به منظور تبلیغ به مشتری عرضه میشود.۲. [عامیانه، مجاز] مقدار کمی از چیزی.
اشانتیونفرهنگ فارسی معین(اِ) [ فر. ] (اِ.) نمونه ای معمولا کوچک و مجانی از کالا که برای تبلیغ عرضه می شود، نمونه (فره ).