لغتنامه دهخدا
اصنوجة. [ اُ ج َ ] (ع اِ) تغارهای آرد خمیر. (منتهی الارب ). الدوالقة من العجین . (اقرب الموارد). رشته هایی که از خمیر آرد گندم سازند. (ناظم الاطباء). و در شرح قاموس آمده است : اصنوجه ؛ دوالقه از خمیر است . مترجم گوید که دوالقه در جای خود مذکور نیست و دوالقه معرب دواله است و آ