قاتل سیاسیassassinواژههای مصوب فرهنگستانفرد مزدور یا متعصبی که با هدف سیاسی شخص یا اشخاصی را به قتل میرساند متـ . قاتل
رژیم آسیاییAsian dietواژههای مصوب فرهنگستانروش سنتی غذا خوردن در آسیا و خصوصاً نواحی شرقی و جنوبی آن که در آن عموماً گوشت غذای اصلی نیست، بلکه برنج و سبزیجات و ماهی و میوههای تازه و مصرف فراوان ادویه وجه غالب است
بازیهای آسیاییAsian Games, Asiadواژههای مصوب فرهنگستانبازیهایی که از سال1951، و هر چهار سال یک بار میان کشورهای آسیایی برگزار میشود
بازیهای پاراآسیاییAsian Para Gamesواژههای مصوب فرهنگستانبازیهایی که هر چهار سال یک بار و بعد از بازیهای آسیایی برای ورزشکاران دارای معلولیت جسمی برگزار میشود متـ . بازیهای آسیایی معلولان
اسینلغتنامه دهخدااسین . [ ] (اِ) بیرونی در عیوب اصلی یاقوت گوید: «و منها غمامة صدفیة بیضاء متصلة به من جانب و یسمی الأسین ، فان لم یکن غائراً فیه ذهب به الحک ، و الا فلا حیلة فی الغائر.» (الجماهر بیرونی ص 38).
اسینلغتنامه دهخدااسین . [ اِ ] (اِخ ) قفطی در تاریخ الحکماء ص 18 از مصنفات افلاطون «کتاب اسین » را یاد میکند. رجوع به اسخینس شود.
دستاسینلغتنامه دهخدادستاسین . [ دَ] (ص نسبی ) (از : دست + اس + ین ) منسوب به دستاس . آنچه با دست آس کنند و خرد و ریز نمایند مانند آرد.- نان دستاسین ؛ نان که آرد آن با آسیای دستی تهیه شود : در غریبی نان دستاسین و دوغ به که در دوزخ زقوم
حراسینلغتنامه دهخداحراسین . [ ح َ ] (ع ص ، اِ) شتران لاغر (واحد آن نیامده ). (منتهی الارب ). مجهوده از ابل . || سالهای قحطناک . (منتهی الارب ).
حسن آل یاسینلغتنامه دهخداحسن آل یاسین . [ ح َ س َ ن ِ ل ِ ] (اِخ ) کاظمی فقیه که در کاظمین به سال 1308 هَ . ق . درگذشت . از فقهای شیعه است . او راست : الاسرار الفقهیه و جز آن . (ذریعه ج 2 ص 53 و...).
داسینلغتنامه دهخداداسین . (اِخ ) موضعی است ظاهراً بحدود موصل ، و محل اقامت کردان آن نواحی . و شاید نیز صورتی از داسن باشد. رجوع به داسن شود.(از کتاب کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او ص 176).
دیر یاسینلغتنامه دهخدادیر یاسین . [ دَ رِ ] (اِخ ) نام قریه ای است از قرای فلسطین نزدیک قدس . و رجوع به القاموس السیاسی شود.