لغتنامه دهخدا
شصر. [ ش َ ص َ ] (ع اِ) بره آهو وقتی که توانا گردد وحرکت کند. ج ، اشصار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آهوبره ٔ قوی شده . (مهذب الاسماء). قال ابوعبیدة و غیره : اول ولد الظبیة طلاثم خشف فاذا طلع قرناه فهو شادن فاذا قوی و تحرک فهو شصر، ثم جذع ثم ثنی و لایزال ثنیا حت