خستگی اصطکاکیfretting fatigueواژههای مصوب فرهنگستانخستگی قطعهای که هم در معرض اصطکاک و هم تحت بار است و درنتیجه از عمر خستگی (fatigue life) آن کاسته میشود
خوردگی اصطکاکیfretting corrosionواژههای مصوب فرهنگستانتخریب در میانای سطوح درحالتماس به دلیل اثر توأم خوردگی و اصطکاک
خستگی اصطکاکیfretting fatigueواژههای مصوب فرهنگستانخستگی قطعهای که هم در معرض اصطکاک و هم تحت بار است و درنتیجه از عمر خستگی (fatigue life) آن کاسته میشود
خوردگی اصطکاکیfretting corrosionواژههای مصوب فرهنگستانتخریب در میانای سطوح درحالتماس به دلیل اثر توأم خوردگی و اصطکاک
بیکاری اصطکاکیfrictional unemploymentواژههای مصوب فرهنگستانبیکاری موقت ناشی از عملکرد ناقص بازار کار که عرضة مشاغل در آن با تمایل شغلی کارگران انطباق ندارد نیز: بیکاری گذرا transitional unemployment
رفتگی اصطکاکیfretting wear, frettingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی رفتگی براثر حرکت ارتعاشی یا نوسانی با دامنۀ محدود که حاصل آن جدا شدن ذرات بسیار ریز از سطح تماس است
ریل اصطکاکیfriction railواژههای مصوب فرهنگستانریلی متفاوت با ریل حرکتی که در سرعتگیرها به کار میرود و با اعمال نیرویی معین به دو طرف چرخهای خطنورد، سرعت آنها را در تپۀ تنظیم کاهش میدهد
کلاچ چندصفحهایmulti-plate clutch, multiple-plate clutch, multi disk clutch, multiple-disk clutch/multiple disk clutch, multi plate, multiple clutchواژههای مصوب فرهنگستاننوعی کلاچ اصطکاکی در جعبهدندة خودکار که از چندین دیسک و صفحة اصطکاکی تشکیل شده است
خستگی اصطکاکیfretting fatigueواژههای مصوب فرهنگستانخستگی قطعهای که هم در معرض اصطکاک و هم تحت بار است و درنتیجه از عمر خستگی (fatigue life) آن کاسته میشود
خوردگی اصطکاکیfretting corrosionواژههای مصوب فرهنگستانتخریب در میانای سطوح درحالتماس به دلیل اثر توأم خوردگی و اصطکاک
بیکاری اصطکاکیfrictional unemploymentواژههای مصوب فرهنگستانبیکاری موقت ناشی از عملکرد ناقص بازار کار که عرضة مشاغل در آن با تمایل شغلی کارگران انطباق ندارد نیز: بیکاری گذرا transitional unemployment
رفتگی اصطکاکیfretting wear, frettingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی رفتگی براثر حرکت ارتعاشی یا نوسانی با دامنۀ محدود که حاصل آن جدا شدن ذرات بسیار ریز از سطح تماس است
ریل اصطکاکیfriction railواژههای مصوب فرهنگستانریلی متفاوت با ریل حرکتی که در سرعتگیرها به کار میرود و با اعمال نیرویی معین به دو طرف چرخهای خطنورد، سرعت آنها را در تپۀ تنظیم کاهش میدهد