لغتنامه دهخدا
اصفاح . [ اِ ] (ع مص ) اصفاح سائل از حاجتش ؛ رد کردن وی را. (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد). سائل را رد کردن . (تاج المصادربیهقی ) (زوزنی ). بازگردانیدن کسی را. (منتهی الارب ).بازگردانیدن سائل را. (آنندراج ). یقال : اصفح السائل ؛ بازگردانید وی را. (از ناظم الاطباء). || اصفا