اذاقتفرهنگ فارسی معین(اِ قَ) [ ع . اذاقة ] (مص م .) 1 - چشانیدن . 2 - چیزی آزمودن . 3 - مکافات امری را نمودن .
حذاقتفرهنگ مترادف و متضاداستادی، تبحر، چیرهدستی، پختگی، آزمودگی، خبرگی، زیرکی، مهارت ≠ بیتجربگی، خامی