اتاقکcabin, cabine (fr.)واژههای مصوب فرهنگستان1. اتاقکی که از مصالح سبک ساخته شده باشد 2. هریک از اتاقهای داخل کشتی و جایگاه مخصوص خلبان در هواپیما
سقيفةدیکشنری عربی به فارسیساباط , چارطاقي , کبوتر خانه , اطاقک بالا ي بام , هشتي , سرپوشيده , دالا ن , ايوان , رواق , ريختن , انداختن افشاندن , افکندن , خون جاري ساختن , جاري ساختن , پوست انداختن , پوست ريختن , برگ ريزان کردن , کپر , الونک