حثفرةلغتنامه دهخداحثفرة. [ ح ُ ف ُ رَ ] (ع اِ) خس ریزه . || تیرگی آب که در تک سبو نشیند. (منتهی الارب ). خره . لرد. لرت .
اتفارلغتنامه دهخدااتفار. [ اِ ] (ع مص )دراز شدن موی بینی تا تفره یعنی مغاکچه ٔ لب پائین . || اَتفرَ الطلح ؛ جوانه ٔ طلح بیرون آمد.
اطفارلغتنامه دهخدااطفار. [ اَ ] (از ع ، اِ) در تداول عامه ، بجای اطوار. رجوع به اطوار شود.- اطفار آمدن ؛ اطوار آمدن . رجوع به اطوار شود.