اطلاعاتلغتنامه دهخدااطلاعات . [ اِطْ طِ ] (ع اِ)ج ِ اطلاع . (ناظم الاطباء). رجوع به اطلاع شود. || در تداول فارسی ، معلومات . دانستنیها. اخبار.- اداره ٔ اطلاعات ؛ اداره ٔ اخبار. سازمان تجسسات .- روزنامه ٔ اطلاعات ؛ نام روزنامه ٔ کثیرالانتش
اطلاعاتفرهنگ فارسی عمید۱. = اطلاع۲. گیشه یا محلی در یک اداره یا مؤسسه برای راهنمایی مراجعه کنندگان.۳. وزارتخانهای برای حفظ امنیت کشور: مٲمورهای اطلاعات.
اطلاعاتinformationواژههای مصوب فرهنگستانآنچه به دگرگونی وضعیت در نظامهای طبیعی و ساختگی یا نشانهشناختی میانجامد متـ . اطلاع
جدول اطلاعات توصیفی عارضهfeature attribute tableواژههای مصوب فرهنگستانجدولی حاوی اطلاعات مربوط به یک طبقه عارضۀ مشخص
جاینامهgazetteerواژههای مصوب فرهنگستانکتابی مشتمل بر سیاهۀ اسامی اماکن، همراه با اطلاعات توصیفی و جغرافیایی و تاریخی و آماری
نقشۀ راهنماindex map, key mapواژههای مصوب فرهنگستاننقشهای که نشان میدهد مجموعۀ اطلاعات مرتبط با هم مانند نقشههای مختلف و عکسهای هوایی و دادههای آماری و اطلاعات توصیفی زمین در کجا یافت میشود
سامانۀ اطلاعات مکانیgeospatial information system, spatial information system, geographic information system, geobased information systemواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای رایانهای برای ایجاد و مدیریت دادههای مکانی و اطلاعات توصیفی مرتبط و ذخیرهسازی و ویرایش و تلفیق و تحلیل و ارائۀ اطلاعات مکانمبنا اختـ . سام GIS
اطلاعاتلغتنامه دهخدااطلاعات . [ اِطْ طِ ] (ع اِ)ج ِ اطلاع . (ناظم الاطباء). رجوع به اطلاع شود. || در تداول فارسی ، معلومات . دانستنیها. اخبار.- اداره ٔ اطلاعات ؛ اداره ٔ اخبار. سازمان تجسسات .- روزنامه ٔ اطلاعات ؛ نام روزنامه ٔ کثیرالانتش
اطلاعاتفرهنگ فارسی عمید۱. = اطلاع۲. گیشه یا محلی در یک اداره یا مؤسسه برای راهنمایی مراجعه کنندگان.۳. وزارتخانهای برای حفظ امنیت کشور: مٲمورهای اطلاعات.
اطلاعاتinformationواژههای مصوب فرهنگستانآنچه به دگرگونی وضعیت در نظامهای طبیعی و ساختگی یا نشانهشناختی میانجامد متـ . اطلاع
اطلاعاتلغتنامه دهخدااطلاعات . [ اِطْ طِ ] (ع اِ)ج ِ اطلاع . (ناظم الاطباء). رجوع به اطلاع شود. || در تداول فارسی ، معلومات . دانستنیها. اخبار.- اداره ٔ اطلاعات ؛ اداره ٔ اخبار. سازمان تجسسات .- روزنامه ٔ اطلاعات ؛ نام روزنامه ٔ کثیرالانتش
اطلاعاتفرهنگ فارسی عمید۱. = اطلاع۲. گیشه یا محلی در یک اداره یا مؤسسه برای راهنمایی مراجعه کنندگان.۳. وزارتخانهای برای حفظ امنیت کشور: مٲمورهای اطلاعات.
خُردبومشناسی اطلاعاتmicro-ecology of informationواژههای مصوب فرهنگستانمطالعۀ روابط متقابل فرد و سازمان و فنّاوری با محیط اطلاعاتی در مقیاس فردی در مسئولیتهای اجتماعی و حرفهای و شخصی
خنثیسازی فرماندهی و نظارت و ارتباطات و اطلاعاتcommand, control, communications, and intelligence erasingواژههای مصوب فرهنگستانشناسایی و بهرهبرداری و خنثیسازی نشانکها/ سیگنالهای ارسالی فرماندهی و نظارت و ارتباطات و اطلاعات دشمن اختـ . خنثیسازی فونات C3I-erasing
درخواست اطلاعاتrequest for information, RFIواژههای مصوب فرهنگستانسندی که در آن خریدار از تأمینکنندۀ بالقوه میخواهد تا اطلاعاتی را دربارۀ کالا یا خدمات یا توانمندیهای خود ارائه کند