اطنابةلغتنامه دهخدااطنابة. [ اِ ب َ ] (اِخ ) نام زنی بود و ابن اطنابه پسر آن زن که شاعر بود. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). و عمروبن اطنابه پسر آن زن است . (آنندراج ).نام زنی از بنی کنانةبن قیس بن جسربن قضاعة. و عمرو پسر وی شاعر مشهوری بود و نام پدر عمرو زید مناة بود.(از تاج العروس ). و رجوع
اطنابةلغتنامه دهخدااطنابة. [ اِ ب َ ] (ع اِ) سایبان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). سایه وان . (مهذب الاسماء). خانه ٔ بزرگ مویین . (لغت خطی ). مظلة. (اقرب الموارد). || دوال که بر سر زه کمان بود. (مهذب الاسماء). || دوال که بر قبضه ٔ کمان بندند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || دوالی
ابن اطنابهلغتنامه دهخداابن اطنابه . [ اِ ن ُ اِ ب َ ](اِخ ) نام شاعری از عرب ، و اطنابه نام مادر اوست . ونام این شاعر عمروبن عامربن زید منات بن مالک است .
ابن اطنابهلغتنامه دهخداابن اطنابه . [ اِ ن ُ اِ ب َ ](اِخ ) نام شاعری از عرب ، و اطنابه نام مادر اوست . ونام این شاعر عمروبن عامربن زید منات بن مالک است .
روقلغتنامه دهخداروق . [ رَ ] (ع ص ، اِ) شاخ . ج ، اَرواق . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). شاخ ستور. (دهار). سرون . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پاره ای از شب . || طرف پایین خانه . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || آغاز جوانی . (از ناظم الاطباء)