لغتنامه دهخدا
اظطنان . [ اِ طِ ] (ع مص ) مظنون قرار دادن کسی را. گمان بردن به کسی . (از متن اللغة) (از تاج العروس ). اِطِّنان . متهم کردن کسی را. (از اقرب الموارد). و اصل آن اظتنان است که تاء به طاء ابدال و ادغام شده است :و لا کل من یَظَّنﱡنی انا معتب و لا کل ما یروی علی اقول .