اظهاریهلغتنامه دهخدااظهاریه . [ اِ ری ی َ / ی ِ ] (از ع ، اِ) در تداول فارسی ، ورقه ای که مقصدی را در آن بیان کنند. نشریه ای که بمنظور آگاهی مردم اعلان کنند.
علی اجهوریلغتنامه دهخداعلی اجهوری . [ ع َ ی ِ اُ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالرحمان اجهوری مصری مالکی ، ملقّب به نورالدین و مکنّی به ابوالارشاد. عالم و ادیب و فقیه و متکلم و محدّث و منطقی بود که در سال 967 هَ . ق . در مصر متولد شد و در جمادی الاولای سال <span class="hl
اظهاریهلغتنامه دهخدااظهاریه . [ اِ ری ی َ / ی ِ ] (از ع ، اِ) در تداول فارسی ، ورقه ای که مقصدی را در آن بیان کنند. نشریه ای که بمنظور آگاهی مردم اعلان کنند.
دادخواستفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات ادعانامه، استشهاد، استشهاد محلی، استشهادنامه، عرضحال، اظهارنامه، اظهاریه، اخطاریه، اخطارنامه، احضاریه، خواست برگ، احضارنامه، حکم تفتیش، اجازه تفتیش، اجرائیه، اخطار، خواهش
تابعیتلغتنامه دهخداتابعیت . [ ب ِ عی ی َ ] (مص جعلی ، اِمص ) پیروی و اطاعت کردن . (فرهنگ نظام ). تابع بودن . پیرو بودن . || از رعایای یک ملک ودولت بودن . از تبعه ٔ مملکتی محسوب شدن . مثال : تابعیت ایران برای من باعث سرافرازی است . (فرهنگ نظام ).تابعیت : عبارت است از رابطه ٔ حقوقی و سیاسی که
اظهاریهلغتنامه دهخدااظهاریه . [ اِ ری ی َ / ی ِ ] (از ع ، اِ) در تداول فارسی ، ورقه ای که مقصدی را در آن بیان کنند. نشریه ای که بمنظور آگاهی مردم اعلان کنند.
اظهاریهلغتنامه دهخدااظهاریه . [ اِ ری ی َ / ی ِ ] (از ع ، اِ) در تداول فارسی ، ورقه ای که مقصدی را در آن بیان کنند. نشریه ای که بمنظور آگاهی مردم اعلان کنند.