خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اعتبار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اعتبار
فرهنگ نامها
(تلفظ: eetebār) (عربی) اطمینان و اعتماد دیگران دربارهی کسی ؛ ارزش و اهمیت کسی در نزد دیگران ؛ پندگرفتن ، به اندیشه فروشدن ، عبرت گرفتن؛ آبرو ، ارزش ؛ اعتماد ، اطمینان.
-
جستوجو در متن
-
شرفنسا
فرهنگ نامها
(تلفظ: šaraf nesā) (عربی) موجب آبرو ، حرمت و اعتبار زنان .
-
نیکنام
فرهنگ نامها
(تلفظ: nik nām) دارای آبرو و اعتبار اجتماعی ، خوشنام .
-
زروار
فرهنگ نامها
(تلفظ: zarvār) (زر + وار (پسوند )) ، به رنگ زر ، طلایی ؛ (به مجاز) دارای ارزش و اعتبار زیاد .
-
شرفالدین
فرهنگ نامها
(تلفظ: šarafoddin) (عربی) موجب آبروی و اعتبار دین و آیین ؛ (در اعلام) نام چند تن از مشاهیر .
-
آزمون
فرهنگ نامها
(تلفظ: āz(e)mun) آزمایش ؛ روش برای سنجش وجود ، کیفیت یا اعتبار چیزی ؛ (در قدیم) امتحان .
-
اکبر
فرهنگ نامها
(تلفظ: akbar) (عربی) بزرگتر ، مِهتر ، سالمندتر ، بزرگسالتر. (این نام به اعتبار اسم حضرت علی اکبر (ع) فرزند بزرگ امام حسین (ع) شرف و رواج دارد).
-
شریف
فرهنگ نامها
(تلفظ: šarif) (عربی) دارای شرف ، ارجمند ، بزرگوار ، دارای ارزش و اعتبار ، ارزشمند ، خوب ، عالی ؛ (در قدیم) از نسل امامان شیعه ، سید .
-
اصغر
فرهنگ نامها
(تلفظ: asqar) (عربی) کوچکتر ، خردتر ، کِهتر. ]این نام به اعتبار نام حضرت علی اصغر (ع) فرزند کوچک امام حسین (ع) شرف و رواج دارد[.
-
شاهد
فرهنگ نامها
(تلفظ: šāhed) عربی گواه ، حاضر ، مرد خوبروی ؛ در قدیم) به مجاز) محبوب ، خدای تعالی ؛ در تصوف) خداوند به اعتبار ظهور و حضور در قلب سالک ؛ در قدیم) به مجاز) عالی ، خوب ، دلپذیر .
-
مهکام
فرهنگ نامها
(تلفظ: meh kām) (مِهکام) ]مِه = مهتر ، بزرگتر + کام = (در قدیم) (به مجاز) آن که وصالش مورد آرزوست ، معشوق[ ، معشوقِ مهتر و بزرگتر ؛ ویژگی آن که دارای ارزش و اعتبار است و دیگران آرزومند اویند .
-
صدر
فرهنگ نامها
(تلفظ: sadr) جایی در مجلس که مخصوص نشستن بزرگان است و معمولاً روبروی درِ ورودی قرار دارد ، طرف بالای مجلس ؛ (به مجاز) اشخاص برتر و دارای مقام بالاتر ؛ (احترام آمیز) (به مجاز) مهتر و رئیس ؛ (در قدیم) سینه و (به مجاز) باطن و ذهن ؛ (در قدیم) (در نجوم) س...