اغتصاصلغتنامه دهخدااغتصاص . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) اندوهگین شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اندوهگین شدن و غم و غصه خوردن و در گلو گرفتن . (آنندراج ).
اغتشاشلغتنامه دهخدااغتشاش . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) خیانت پذیرفتن یا گمان غش و خیانت نمودن چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مقابل نصیحت پذیرفتن یا گمان غش بردن بچیزی یا خائن شمردن . استغشاش : اغتشه و استغشه ؛ ضد انتصحه و استنصحه او ظن به الغش اوعده غاشا. (از اقرب الموارد). || (اِمص ) مأخوذ از
اغتشاشفرهنگ فارسی عمید۱. درهمبرهم شدن؛ آشفتگی.۲. شورش؛ ایجاد بینظمی در مخالفت با حکومت.۳. [قدیمی] پیدا شدن غلوغش و آلودگی در کسی یا چیزی.
اغتشاشدیکشنری فارسی به انگلیسیBabel, commotion, convulsion, disorder, perturbation, riot, turmoil, unrest
اندوهگین شدنلغتنامه دهخدااندوهگین شدن . [ اَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) غمگین شدن . غمناک گشتن . (فرهنگ فارسی معین ). حزن . (دهار) (ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی ). ابتئاس .اسی . (ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی ) . وجد. (تاج المصادر بیهقی ). عبرة. اکتیان . اغتمام . انغمام . اغتصاص . تترح . دجم . استهمام .