اغناظلغتنامه دهخدااغناظ. [ اِ ] (ع مص ) در سخت مشقت و اندوه افکندن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). همواره همراه بودن اندوه کسی را. لغتی است در غنظة. (از اقرب الموارد).در سختی و مشقت و اندوه افکندن . (یادداشت مؤلف ).
باغنجلغتنامه دهخداباغنج . [ غ َ ] (اِ) انگور نیم رسیده . (فرهنگ شعوری ج 1 ورق 153). انگور نیم پخته .(ناظم الاطباء). باغج . (فرهنگ اوبهی ). انگور نیم رس .(برهان ) (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ) : چو