افتتاحلغتنامه دهخداافتتاح . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) گشادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از منتخب بنقل غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). مقابل بستن . (از اقرب الموارد). باز کردن . (یادداشت مؤلف ) : و هم بر این نمط افتتاح کرده شود. (کلیله و دمنه ). || آغاز کردن . (منتهی الارب ) (آن
افتتاحفرهنگ فارسی عمید۱. گشودن؛ باز کردن.۲. آغاز کردن.۳. شروع به کار مؤسسه یا کارخانه یا مدرسه و امثال آن.
افتتاح کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ردن، گشودن، تاسیس کردن، بنا نهادن، کلنگ زدن، باعث شدن، نامگذاری کردن
افتتاحلغتنامه دهخداافتتاح . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) گشادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از منتخب بنقل غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). مقابل بستن . (از اقرب الموارد). باز کردن . (یادداشت مؤلف ) : و هم بر این نمط افتتاح کرده شود. (کلیله و دمنه ). || آغاز کردن . (منتهی الارب ) (آن
افتتاحفرهنگ فارسی عمید۱. گشودن؛ باز کردن.۲. آغاز کردن.۳. شروع به کار مؤسسه یا کارخانه یا مدرسه و امثال آن.
افتتاحلغتنامه دهخداافتتاح . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) گشادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از منتخب بنقل غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). مقابل بستن . (از اقرب الموارد). باز کردن . (یادداشت مؤلف ) : و هم بر این نمط افتتاح کرده شود. (کلیله و دمنه ). || آغاز کردن . (منتهی الارب ) (آن
افتتاحفرهنگ فارسی عمید۱. گشودن؛ باز کردن.۲. آغاز کردن.۳. شروع به کار مؤسسه یا کارخانه یا مدرسه و امثال آن.