لغتنامه دهخدا
افرند. [ اِ رِ ](ع اِ) فِرِند. جوهر شمشیر. || نگار شمشیر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || شمشیر جوهردار. (منتهی الارب ). شمشیر. (از اقرب الموارد). || گل سرخ . (منتهی الارب ). حوحم یعنی گل سرخ . (از اقرب الموارد). || قسمی جامه . (منتهی الارب ). نوعی لباس . (از اقرب الموار