افزودگیلغتنامه دهخداافزودگی . [ اَ دَ / دِ ] (حامص ) افزوده . حاصل عمل افزودن . (از یادداشتهای مرحوم دهخدا).
مشکل همافزودیaggregation problemواژههای مصوب فرهنگستانپیچیدگیای که از دیدگاه نظری یا کاربردی، برای استفاده از یک معیار همافزود در سطح یک همافزود پایینتر، بروز میکند
افزودهلغتنامه دهخداافزوده . [ اَ دَ / دِ ] (ن مف ) افزون شده . علاوه شده .بیشترشده . (ناظم الاطباء). مضاف . (یادداشت دهخدا).
منحنی تقاضای مکانیspatial demand curveواژههای مصوب فرهنگستانمنحنی تقاضای همافزودی که تقاضاهای انفرادی مصرفکنندگانی را که در حوزههای مکانی مختلف نسبت به نقطۀ تمرکز عرضه قرار دارند نشان میدهد
کاستنفرهنگ فارسی عمید١. کم کردن: ◻︎ هرچه از دونان به منّت خواستی / در تن افزودیّ و از جان کاستی (سعدی: ۱۱۲).٢. (مصدر متعدی) کم شدن.
لهبلغتنامه دهخدالهب . [ ل َ هََ ] (ع اِ) زبانه ٔ آتش یا شعله ٔ آن . (منتهی الارب ). مارج . شواظ. زبانه (در آتش ). افرازه . شعله . لهیب . لظی . گرازه (در تداول مردم قزوین ) : با رخ رخشان چون گرد مهی بر فلکی بر سماوات علا برشده زیشان لهبی . <p class="author"
کوشکلغتنامه دهخداکوشک . (اِ) بنای بلند را گویند و به عربی قصر. (برهان ). قصر و هر بنای رفیع بلند و بارگاه و سرای عالی . (ناظم الاطباء). بنای مرتفع و عالی .قصر. کاخ . کوشه . گوشک . (فرهنگ فارسی معین ). پهلوی کوشک کردی کشک . (کلاه فرنگی بالای بنا، اطاق تابستانی ). معرب آن جوسق . (از حاشیه ٔ بره
افزودنلغتنامه دهخداافزودن . [ اَ دَ ] (مص ) علاوه کردن . بیشتر کردن . شماره را بالا بردن . اضافه کردن . (ناظم الاطباء). زیاده کردن . (از آنندراج ). زیاده کردن . بیشتر کردن . (فرهنگ فارسی معین ). مصدر دیگر افزایش چنانکه ؛ افزودم . بیفزایی . زیادت کردن . فزودن . مزید کردن . مقابل کاستن . مزید کرد
مشکل همافزودیaggregation problemواژههای مصوب فرهنگستانپیچیدگیای که از دیدگاه نظری یا کاربردی، برای استفاده از یک معیار همافزود در سطح یک همافزود پایینتر، بروز میکند