افصملغتنامه دهخداافصم . [ اَ ص َ ] (ع ص ) پای برنجن شکسته بی جدائی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). خلخال شکسته . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
افصاملغتنامه دهخداافصام . [ اِ ] (ع مص ) بازایستادن باران و تب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بازایستادن باران . قطع شدن تب . (ناظم الاطباء). واایستادن باران و تب . (تاج المصادر بیهقی ).