25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
برافژولیدن
افژول
احثاث
محاضة
برفژولیدن
تحضیض
بیشتر بدانید
مقر
کورمورکی
bodybuild
پوتیفار
ویله
holochoanoida
افژولیدن
'afžulidan
معنی
۱. برانگیختن.
۲. پریشان ساختن.
۳. پراکنده کردن.
«»
پیدا نشد!
منظور شما این بود؟
شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
برای این واژه یک معنی پیشنهاد دهید.