اقاذیمیالغتنامه دهخدااقاذیمیا. [ اَ ] (اِخ ) آکادمی . مکتب فلسفی که توسط افلاطون در باغهای آکادموس تأسیس گردید. رجوع به آکادمی شود.
شکاکیت آکادمیاییAcademic skepticismواژههای مصوب فرهنگستانشکاکیتی منسوب به آکادمی افلاطون که باورمندان به آن، برخلاف رواقیون (Stoics)، معتقد بودند که حس و عقل منابعی غیرقابلاطمینان برای معرفتاند، و هیچ چیز قابل شناخت نیست
آکادمیلغتنامه دهخداآکادمی . [ دِ ] (فرانسوی ، اِ) (مشتق از نام یلی اساطیری از مردم یونان موسوم به آکادمُس که اراضی منسوب بدو را آکادمی مینامیدند، در شمال غربی اَطینه «آتن »، و مَدْرَس افلاطون بدانجا بود.) اقاذیمیا. فرهنگستان . و رجوع به اقاذیمیا شود.
اکادمیلغتنامه دهخدااکادمی . [ اَ دِ ] (فرانسوی ، اِ) آکادمی . (فرهنگ فارسی معین ) (یادداشت مؤلف ). رجوع به آکادمی شود.
اکاديميدیکشنری عربی به فارسیمربوط به فرهنگستان ادبي يا انجمن علمي , عضو فرهنگستان , طرفدار حکمت و فلسفه افلا طون , عضو انجمن دانش , عضو اکادمي
آکادمیفرهنگ فارسی عمیدانجمنی رسمی در هر کشور که از بزرگان علوم و فنون برای بحث و تحقیق در مسائل علمی و ادبی تشکیل میشود؛ فرهنگستان.
آکادمیلغتنامه دهخداآکادمی . [ دِ ] (فرانسوی ، اِ) (مشتق از نام یلی اساطیری از مردم یونان موسوم به آکادمُس که اراضی منسوب بدو را آکادمی مینامیدند، در شمال غربی اَطینه «آتن »، و مَدْرَس افلاطون بدانجا بود.) اقاذیمیا. فرهنگستان . و رجوع به اقاذیمیا شود.
پلیسنلغتنامه دهخداپلیسن . [ پ ِ س ُ ] (اِخ ) پُل . ادیب معاصر لوئی چهاردهم متولد در بزیه . در 1626م . نظر برابطه ٔ بافو که پس از آنکه وی مورد خشم شاه گردید، پلیسن در دفاع از او یادداشت های فصیح و حاکی از جرأت و جسارت نگاشت و مدت پنج سال درزندان باستیل بسر برد
ارسطولغتنامه دهخداارسطو. [ اَ رِ ] (اِخ ) (در یونانی : اریست تلس ) حکیم مشهور یونانی ملقب بمعلم اول و پیشوای مشائین . نام این فیلسوف در فارسی و عربی بصور ذیل آمده است : ارسطو، آرسطو، ارسطوی ، ارسطوطالیس ، ارسطوطالس ، ارسطاطالیس ، ارسطاطلس ، ارستطالیس ، ارسطاطالس ، ارسطالیس ، رَسطالیس ، ارسطا،