اقتفارلغتنامه دهخدااقتفار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) در پی رفتن و پیروی کردن . || گوشت از استخوان باز کردن و خوردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
اکتفارلغتنامه دهخدااکتفار. [ اِ ت ِ] (ع مص ) لازم گرفتن ده را. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). لازم گرفتن قریه را. (از اقرب الموارد).
مقتفرلغتنامه دهخدامقتفر. [ م ُ ت َ ف ِ ] (ع ص ) در پی رونده و پیروی کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). آن که پیروی می کند و در پی کسی می رود. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به اقتفار شود.
پیروی نمودنلغتنامه دهخداپیروی نمودن . [ پ َ / پ ِ رَ / رُ وی ن ِ / ن ُ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) پیروی کردن . تعاقم . تسدی . تقفی . قرو. تقفر، اقتفار؛ پیروی نمودن و در
پیلغتنامه دهخداپی . [ پ َ ] (اِ) دنبال . عقب . پشت . پس . دنباله . عقیب . اثر: پی او؛ دنبال او. بر اثر او : یکی غرم تازان پی یک سوارکه چون او ندیدم به ایوان نگار. فردوسی .برآشفت و برداشت زین و لگام بشد بر پی رخش ناشاد کام .<b