لغتنامه دهخدا
اکناب . [ اِ ] (ع مص ) درشت گردیدن شکم . || درمانده و بند شدن زبان کسی . || ستبر و درشت وشوخگین گردیدن دست . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || شقه بستن دست . (المصادر زوزنی ). شغه بستن دست یعنی آبله . (دهار). آبله کردن دست . (آنندراج ). || کند شدن