اقیانوسشناسیoceanography,oceanologyواژههای مصوب فرهنگستانمطالعة فیزیکی و شیمیایی و زیستشناختی و زمینشناختی اقیانوسها و دریاها
دیرینهاقیانوسشناسی،اقیانوسشناسی دیرینهایpaleoceanographyواژههای مصوب فرهنگستانمطالعة تاریخی فرایندهای اقیانوسی، بهویژه پیشینة اشکال حیات در دریاهای باستانی و شرایط آب آنها
سکوی اقیانوسشناسیoceanographic platformواژههای مصوب فرهنگستانسکویی در دریا برای پژوهشهای اقیانوسشناسی
اقیانوسشناسی اپتیکیoptical oceanographyواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از اقیانوسشناسی که به بررسی ویژگیهای اپتیکی آب دریا و نور طبیعی آن میپردازد
اقیانوسشناسی ایستاییstatic oceanographyواژههای مصوب فرهنگستانمطالعة جنبههای غیردینامیکی اقیانوسشناسی، مانند ساختار بستر دریا و ترکیبات فیزیکی و شیمیایی آب دریا
ساکنلغتنامه دهخداساکن . [ ک ِ ] (اِخ ) (بحرالَ ...) اقیانوس ساکن . اقیانوس کبیر. اقیانوس آرام . بحرالهاوی . دریایی است میان دو قاره ٔ امریکا و آسیا. رجوع به اقیانوس کبیر شود.
اقیانوسشناسی اپتیکیoptical oceanographyواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از اقیانوسشناسی که به بررسی ویژگیهای اپتیکی آب دریا و نور طبیعی آن میپردازد
اقیانوسشناسی ایستاییstatic oceanographyواژههای مصوب فرهنگستانمطالعة جنبههای غیردینامیکی اقیانوسشناسی، مانند ساختار بستر دریا و ترکیبات فیزیکی و شیمیایی آب دریا
اقیانوسشناسی دینامیکیdynamic oceanographyواژههای مصوب فرهنگستانمطالعة نیرو در پدیدههای اقیانوسی مانند موجها و کِشندها و جریانها
اقیانوسشناسی زمینشناختی،زمینشناسی دریاgeological oceanography,submarine geology, marine geologyواژههای مصوب فرهنگستانمطالعة ترکیب و سیماها و فرایندهای بستر یا حاشیههای اقیانوس
سکوی اقیانوسشناسیoceanographic platformواژههای مصوب فرهنگستانسکویی در دریا برای پژوهشهای اقیانوسشناسی
کشتی اقیانوسشناسیoceanographic shipواژههای مصوب فرهنگستانکشتی یا شناوری مجهز به تجهیزات اندازهگیری میدانی و آزمایشگاهی برای فعالیتهای اقیانوسشناسی نیز: کشتی تحقیقاتی research ship شناور اقیانوسشناسی oceanographic vessel