جلبکانAlgaeواژههای مصوب فرهنگستانسلسلهای از هوهستهایهای آبزی که در دیوارۀ یاختههای آنها غالباً سلولوز وجود دارد و توان انجام نورآمایی (photosynthesis) دارند متـ . جلبکها
جلبکهای آهکیcalcareous algaeواژههای مصوب فرهنگستانگروهی از جلبکها که برای ساخت بدن خود، از کلیسمکربنات موجود در آب کمعمق محل زندگیشان استفاده میکنند
هلعةلغتنامه دهخداهلعة. [ هَُ ل َ ع َ ] (ع ص ) ناشکیبا. || زود گرسنه شونده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
الهةلغتنامه دهخداالهة. [ اِ لا هََ ] (ع مص ) الاهة. پرستش کردن . (ترجمان علامه تهذیب عادل ) (از اقرب الموارد). پرستیدن . پرستش . (منتهی الارب ). || (اِمص ) معبودیت . (منتهی الارب ). اُلاهَة. اِل̍هیَّة. الوهة. الوهیة. (اقرب الموارد). معبود شدن . || (اِ) مار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). مار بزرگ
عدودیکشنری عربی به فارسیدشمن , عدو , خصم , دشمن کردن , الهه انتقام , کينه جويي , انتقام , قصاص , دوسرعت , با حداکثر سرعت دويدن
اسکندرلغتنامه دهخدااسکندر. [ اِ ک َدَ ] (اِخ ) مقدونی ، مشهور به اسکندر گُجَسْتَک (ملعون ) یا کبیر (مولد 356، جلوس 336 و وفات 323 ق .م .). اسم این پادشاه مقدونی الکساندر ۞ بود و مورخین عهد قدیم هم چنین نوشته اند ولی مورخین قرون اسلامی او را اسکندر ۞ یا اسکندر الرومی ۞ و یا اسکندر ذی القرنین ۞ نامیده اند و بعضی هم اسکن
مبالههلغتنامه دهخدامبالهه . [ م ُ ل َ هََ ] (ع مص ) ابلهی نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). خود را ابله نمودن بی ابلهی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).