جلبکانAlgaeواژههای مصوب فرهنگستانسلسلهای از هوهستهایهای آبزی که در دیوارۀ یاختههای آنها غالباً سلولوز وجود دارد و توان انجام نورآمایی (photosynthesis) دارند متـ . جلبکها
جلبکهای آهکیcalcareous algaeواژههای مصوب فرهنگستانگروهی از جلبکها که برای ساخت بدن خود، از کلیسمکربنات موجود در آب کمعمق محل زندگیشان استفاده میکنند
هلعةلغتنامه دهخداهلعة. [ هَُ ل َ ع َ ] (ع ص ) ناشکیبا. || زود گرسنه شونده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
الهةلغتنامه دهخداالهة. [ اِ لا هََ ] (ع مص ) الاهة. پرستش کردن . (ترجمان علامه تهذیب عادل ) (از اقرب الموارد). پرستیدن . پرستش . (منتهی الارب ). || (اِمص ) معبودیت . (منتهی الارب ). اُلاهَة. اِل̍هیَّة. الوهة. الوهیة. (اقرب الموارد). معبود شدن . || (اِ) مار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). مار بزرگ
الهامدیکشنری عربی به فارسیشهيق , استنشاق , الهام , وحي , القاء , انديشه کردن , تفکر کردن , در بحر فکر فرو رفتن , تعجب کردن , در شگفت ماندن , شگفت , الهه شعر وموسيقي
مبالههلغتنامه دهخدامبالهه . [ م ُ ل َ هََ ] (ع مص ) ابلهی نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). خود را ابله نمودن بی ابلهی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).