الکلام یجرالکلاملغتنامه دهخداالکلام یجرالکلام . [ اَ ک َ م ُ ی َ ج ُرْ رُل ْ ک َ ] (ع جمله ٔ اسمیه ) از جملات متداول است ، یعنی سخن ،سخن را میکشاند. متکلم آنگاه که از سخنی بیاد سخن دیگر افتد و بگفتن آن پردازد، این جمله را یاد کند.
خل الکلاملغتنامه دهخداخل الکلام . [خ َل ْ لِل ْ ک َ ] (ع فعل امر + مفعول ) سخن را واگذار.دیگر چیز مگو. (از یادداشت بخط مؤلف ) : صد امید است این زمان بردار گام عاشقانه ای فتی خل الکلام .مولوی (مثنوی ).
ملک الکلاملغتنامه دهخداملک الکلام . [ م َ ل ِ کُل ْ ک َ ] (اِخ ) لقب شخصی که ملک قمی نام داشت از مصاحبان ابراهیم عادل شاه ممدوح ظهوری . (غیاث ) (آنندراج ). رجوع به ملک قمی شود.
خل الکلاملغتنامه دهخداخل الکلام . [خ َل ْ لِل ْ ک َ ] (ع فعل امر + مفعول ) سخن را واگذار.دیگر چیز مگو. (از یادداشت بخط مؤلف ) : صد امید است این زمان بردار گام عاشقانه ای فتی خل الکلام .مولوی (مثنوی ).
ملک الکلاملغتنامه دهخداملک الکلام . [ م َ ل ِ کُل ْ ک َ ] (اِخ ) لقب شخصی که ملک قمی نام داشت از مصاحبان ابراهیم عادل شاه ممدوح ظهوری . (غیاث ) (آنندراج ). رجوع به ملک قمی شود.
امی صادق الکلاملغتنامه دهخداامی صادق الکلام . [ اُم ْمی ِ دِ قُل ْ ک َ ] (اِخ ) رجوع به امی صادق کلام شود.