الیافدارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد لیافدار، پشمی، نخی، ابریشمی، کُرکی، نخمانند ریش، نخنما ابریشمین، زهی، سیمی، رشتهای، پیوندی، وصلکننده
الیافیfibrousواژههای مصوب فرهنگستانویژگی بافت مواد غذاییای که در آنها الیاف یا بافتی شبیه به آن وجود دارد متـ . الیافدار
منسوجفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ه، پارچه، قماش، متاع، امتعه، بافه، محرمات، پلاس، محصول الیافدار قالی، فرش قواره بافتنی، تریکو پشهبند الیاف ◄ فیبر خیاطی
وصلکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ، چسباننده، پیونددهنده، رابط، ملتحمه، الحاقی، سیمی، منسجم ریسیده، رشته، الیافدار [اسم:] کلید برق، سوئیچ، منگنه، پانچ، بستهکننده جوشکار