لغتنامه دهخدا
امامة. [ اِ م َ ] (ع مص ، اِمص ) امامی کردن . (مصادر زوزنی )(تاج المصادر بیهقی ). پیش روی ، گویند: هذا اَیَم ﱡ منه امامة و هذا اَوَم ﱡ منه امامة؛ این بهتر است از آن برای امامت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة). پیشوایی کردن . (آنندراج ). ریاست عامه . (از اقرب الم