امانگاه شکارgame reserve, game park, game sanctuaryواژههای مصوب فرهنگستانمحلی که فقط در برابر شکار کردن محافظت میشود
امناحلغتنامه دهخداامناح . [ اِ ] (ع مص ) نزدیک بچه آوردن شدن ناقه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نزدیک شدن زادن شتر ماده . (از اقرب الموارد). ممنح نعت است از آن . (از اقرب الموارد) (آنندراج ).
ایمنگاهdégagéواژههای مصوب فرهنگستانمحدودۀ امنی برای توقف قطار و جلوگیری از برخورد آن با قطارهای درحالحرکت
امانگاه شکارgame reserve, game park, game sanctuaryواژههای مصوب فرهنگستانمحلی که فقط در برابر شکار کردن محافظت میشود
امانگاه شکارgame reserve, game park, game sanctuaryواژههای مصوب فرهنگستانمحلی که فقط در برابر شکار کردن محافظت میشود