لغتنامه دهخدا
امراج . [ اِ ] (ع مص ) گذاشتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). گویند امرج البحرین ؛ ای خلا هما بحیث لایلتبس احدهما بالاخری . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || جنین مشیمه و خون بسته شده انداختن ناقه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). خون بسته شده