امضاکنندة اصلیoriginal signerواژههای مصوب فرهنگستانفرد یا هر هستار دیگری که حق امضای خود را به دیگری بهعنوان امضاکنندة وکالتی واگذار کند
امضاکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی وابسته قرارداد، معاملهکننده، کارفرما، پیمانکار، متعاقد، معامل، متعامل، متعاهد، همطراز، حریف، رقیب، خریدار، فروشنده گواه، گواهیدهنده پا طرفین قرارداد، امضاکنندگان، متعاقدین، متعاملین، متعاهدین طرفِ دعوی
امضاکنندة وکالتیproxy signerواژههای مصوب فرهنگستانکسی که امضاکنندة اصلی حق امضای خود را به او واگذار میکند
امضاکنندة وکالتیproxy signerواژههای مصوب فرهنگستانکسی که امضاکنندة اصلی حق امضای خود را به او واگذار میکند
امضای وکالتیproxy signatureواژههای مصوب فرهنگستاننوعی امضای رقمی که در آن امضاکنندة اصلی میتواند حق امضای خود را بهصورت کارا و شفاف واگذار کند
امضای وکالتی کورblind proxy signatureواژههای مصوب فرهنگستانامضایی که در آن امضاکنندة اصلی نمیتواند امضاکنندة وکالتی را تنها با استفاده از امضای وکالتی شناسایی کند
امضای وکالتی حفاظتنشدهunprotected proxy signatureواژههای مصوب فرهنگستاننوعی امضای وکالتی که در آن هم وکیل و هم موکل میتوانند امضای وکالتی معتبر تولید کنند، اما نهاد دیگری که توسط امضاکنندة اصلی بهعنوان امضاکنندة وکالتی مشخص نشده باشد، چنین امکانی ندارد
امضای حلقوی وکالتیproxy ring signatureواژههای مصوب فرهنگستاننوعی امضای وکالتی که در آن موکل به گروهی از وکلا برای تولید امضا وکالت میدهد، بهطوریکه هویت امضاکننده (وکیل) از دید مهاجم (از جمله امضاکنندة اصلی) مخفی بماند