لغتنامه دهخدا
امیلح . [اُ م َ ل ِ ] (ع اِ) مصغر املح . (از معجم البلدان ).- ما امیلحه ؛ چه شور گردانیده است آنرا، و فعل مصغر منحصر است به ما امیلحه و ما احیسنه [ و ما احیلاه ] و در سایر افعال نیامده . (ناظم الاطباء). و رجوع به اِملاح شود. || (اِخ ) آبی است