انباشتگاه ماگماmagma chamberواژههای مصوب فرهنگستانمخزنی در سنگکره که در آن ماگما پیش از فوران انباشته میشود
انباشتهلغتنامه دهخداانباشته . [ اَم ْ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) پرکرده و ممتلی . (ناظم الاطباء).مملو. (شعوری ج 1 ورق 123 الف ). آکنده . انبارده . ممتلی . مشحون . مآن . غاص . (یادداشت مؤلف ) <span cla
حملونقل زمینیground haulingواژههای مصوب فرهنگستانکلیۀ عملیات بارگیری و انتقال از انباشتگاه تا محل مصرف که با وسایل نقلیۀ جادهای صورت میگیرد
غولدهانۀ رُمبشیcollapse calderaواژههای مصوب فرهنگستانغولدهانهای که براثر رُمبش سقف یک انباشتگاه ماگما به وجود میآید متـ . غولدهانۀ فرونشستی subsidence caldera
انباشتگاه ماگماmagma chamberواژههای مصوب فرهنگستانمخزنی در سنگکره که در آن ماگما پیش از فوران انباشته میشود