انباشتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم چیز انباشته، خرمن، توده، کومه، انبار اسلحهخانه، تسلیحات بار، مالالتجاره، سرمایه، مایه، ثروت کلکسیون، مجموعه باغ وحش آشغال انباشت اقتصادی ◄ افزایش سرمایه تهیه نمونه
پهنۀ انباشتaccumulation areaواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از یخسار که در آن انباشت یخ در طی یک سال بیش از کاست آن است
زیانباشتbioaccumulation, bioconcentrationواژههای مصوب فرهنگستانذخیره شدن و تجمع مواد شیمیایی در بافتهای گیاهی و جانوری
یخزنی برفابهslush icingواژههای مصوب فرهنگستانانباشت یخ و آب بر روی سطوح هواگرد درحالعبور از درون برف تر و قطرات مایع در دمای نزدیک صفر درجه
زیان رسیدنلغتنامه دهخدازیان رسیدن . [ رَ / رِ دَ ] (مص مرکب ) آسیب و گزند رسیدن بر کسی یا چیزی : شمشاد و سرو را ز تموز و خزان چه باک کز گرم و سرد لاله و گل را رسد زیان . خاقانی .نشره ٔ من مدح امام است و
مرکزلغتنامه دهخدامرکز. [ م َ ک َ ] (ع اِ) میانه ٔ دائره . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). نقطه که میان دائره ٔ پرگار می باشد.(غیاث ). نقطه ٔ پرگار. (مهذب الاسماء). دنگ . در اصل این لفظ صیغه ٔ اسم ظرف از رکز بالفتح است که به معنی چیزی نوکدار مثل نیزه و جز آن در زمین فرو بردن است پس نقطه ٔ دا
معدهلغتنامه دهخدامعده . [ م ِ دَ / دِ ] (از ع ، اِ) عضو آدمی که طعام در آن قرار یابد و هضم شود. (غیاث ). آلتی به شکل کیسه که غذا پس از عبور از حلق و مری در آن داخل می گردد و شروع به هضم می کند و یمینه نیز گویند و در انسان یک معده بیش وجود ندارد ولی در حیوانات
انباشتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم چیز انباشته، خرمن، توده، کومه، انبار اسلحهخانه، تسلیحات بار، مالالتجاره، سرمایه، مایه، ثروت کلکسیون، مجموعه باغ وحش آشغال انباشت اقتصادی ◄ افزایش سرمایه تهیه نمونه
پهنۀ انباشتaccumulation areaواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از یخسار که در آن انباشت یخ در طی یک سال بیش از کاست آن است
زیانباشتbioaccumulation, bioconcentrationواژههای مصوب فرهنگستانذخیره شدن و تجمع مواد شیمیایی در بافتهای گیاهی و جانوری