انتخاباتیلغتنامه دهخداانتخاباتی . [ اِ ت ِ ] (از ع ،ص نسبی ) منسوب به انتخابات : فعالیتهای انتخاباتی .
حوزۀ انتخاباتیconstituency 1, election district, electoral district, precinct, ward, riding, electoral division, electoral area, polling district 2, division 1واژههای مصوب فرهنگستانیک واحد جغرافیایی انتخاباتی که ساکنان آن به نامزدهای نمایندگی مجلس در همان واحد جغرافیایی انتخاباتی رأی میدهند
اعتراض انتخاباتیelection contestواژههای مصوب فرهنگستاناعتراض فرد یا افراد بازندۀ انتخابات به نتیجۀ اعلامشده یا روند برگزاری انتخابات و تقاضای رسیدگی به آن
جغرافیای انتخاباتیelectoral geographyواژههای مصوب فرهنگستانمبحثی در علوم سیاسی که به مطالعۀ تأثیر جغرافیا در انتخابات میپردازد
إجراءاتٌ انْتِخابيةدیکشنری عربی به فارسیآيين نامه انتخاباتي , اقدامات انتخاباتي , مقررات انتخاباتي , ضوابط انتخاباتي
حوزۀ انتخاباتیconstituency 1, election district, electoral district, precinct, ward, riding, electoral division, electoral area, polling district 2, division 1واژههای مصوب فرهنگستانیک واحد جغرافیایی انتخاباتی که ساکنان آن به نامزدهای نمایندگی مجلس در همان واحد جغرافیایی انتخاباتی رأی میدهند
اعتراض انتخاباتیelection contestواژههای مصوب فرهنگستاناعتراض فرد یا افراد بازندۀ انتخابات به نتیجۀ اعلامشده یا روند برگزاری انتخابات و تقاضای رسیدگی به آن
جغرافیای انتخاباتیelectoral geographyواژههای مصوب فرهنگستانمبحثی در علوم سیاسی که به مطالعۀ تأثیر جغرافیا در انتخابات میپردازد