انتدابلغتنامه دهخداانتداب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بزودی پاسخ کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ). یقال ندبه فانتدب له ؛ ای دعاه فأجابه له ، و یقال انتدب اﷲ تعالی لمن خرج فی سبیله ؛ یعنی بمغفرت او اجابت کرد خدای تعالی یا ضامن و متکفل او گشت بمغفرت یا شتابی کرد در ث
فرماندیکشنری فارسی به عربیانتداب , ثور , دستور , قيادة , کلمة , مرسوم , معهد , مفوضية , مقود , مهمة , نظام , وصية ، إرادة