انتزاعیabstractواژههای مصوب فرهنگستانویژگیهایی از اشیا و رویدادها و پدیدهها که مستقل از آنها در نظر گرفته میشوند
انتجاعلغتنامه دهخداانتجاع . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بطلب آب و علف و منفعت و نیکویی شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). طلب گیاه در موضع آن . (از اقرب الموارد). گیاه و آب جستن . (تاج المصادر بیهقی ). یقال هؤلاء قوم منتجعون . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و یقال انتجعنا ارضاً نطلب الریف
انتزاحلغتنامه دهخداانتزاح . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) دور شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (از معجم متن اللغة). ابتعاد. (از اقرب الموارد).
انتزاعلغتنامه دهخداانتزاع . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بازداشتن . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (آنندراج ). بازداشتن و امتناع . (از اقرب الموارد). || برکندن و از جای برکشیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). اقتلاع . (ازاقرب الموارد). || برکنده شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (ا
حالت انتزاعیabstract caseواژههای مصوب فرهنگستانحالت نحوی آن دسته از گروههای اسمی که دارای حالت هستند، اما حالت آنها بازنمایی زبانی و عینی ندارد
صحنۀ انتزاعیabstract setواژههای مصوب فرهنگستانصحنهای که با عناصر ساده و نمادین فضای واقعی را در ذهن تماشاگر القا میکند
حالت انتزاعیabstract caseواژههای مصوب فرهنگستانحالت نحوی آن دسته از گروههای اسمی که دارای حالت هستند، اما حالت آنها بازنمایی زبانی و عینی ندارد