لائمةدیکشنری عربی به فارسیمقصر دانستن , عيب جويي کردن از , سرزنش کردن , ملا مت کردن , انتقادکردن , گله کردن , لکه دار کردن , اشتباه , گناه , سرزنش
ناراضیبودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ن، خرده گرفتن، انتقادکردن، عیب جویی کردن، ناگوار آمدن ِچیزی (کاری) برای (به) کسی، نالیدن، ازکسی (چیزی) نالیدن، ناله کردن، ناله سرکردن، شکایت کردن، بدش آمدن، مشکلپسندبودن، نیاز داشتن، تقبیح کردن، عصبانی بودن نامراد شدن